۱۳۸۹ آذر ۱, دوشنبه

دل نوشته

می ترسیدم!
از آن روز که لاشخوران
در آسمان آبی شهرمان پرواز کنند
و کبوتران
که مظهر زیبایی شهرند
از بوی نفرت آورشان
بار سفر ببندند
و امروز
تو به آسمان نگاه می کنی
و با خود می گویی
لاشخور هم پرنده زیباییست!

پی نوشت:
گاهی وقتها بعضی احساسات رو نه حوصله داری به صورت شعر در بیاری و نه براش داستان بنویسی، و شاید هم اصلا نمی شه براش شعر گفت یا داستان نوشت. فقط می شه یک سری جمله رو پشت سر هم ردیف کرد تا احساسات تو بیان کنن خارج از هر نوع قالبی!