خبری از بی خبر



قطار در حرکتست و من در کوپه خود نشسته، مقصد را انتظار می کشم و این وبلاگ سفرنامه من است. از آنچه که می بینم، می شنوم و می اندیشم. از آدمهایی که به کوپه ام قدم نهادند و بازگشتند و آنانی که من به کوپه شان، گاه سرزده، رفتم و برگشتم. از آسمانی که گاه آبیست، گاه قرمز گاه سیاه.

قطاری که اکنون بر آن سوارم از همین نزدیکیها می گذرد، و من به حکم سوزنبان، منتظر به بیرون نگاه می کنم. و اما قطار رو به جلو می رود تا کی سوزنبان در سوت خود بدمد. گه گاه سرم را از پنجره بیرون می کنم، بلکه بتوانم آخرین ایستگاه را ببینم. خبری نیست. پس در کوپه ام می نشینم، می نویسم و منتظر می مانم.

--
پی نوشت: داستانها و اشعار وبلاگ حاصل تجربه مستقیم یا غیر مستقیم نویسنده است که در پوشش سمبلها و نمادها و در قالب یک دنیای مجازی بیان شده اند. شباهتها با دنیای حقیقی معمولا تصادفیست. هدف انتقال تجربه است و تا وقتی که این هدف برآورده شود کپی برداری از مطالب حتی بی ذکر منبع از نظر من مجاز است.