چند روز پیش مطلبی را در وبلاگ ابراهیم نبوی خواندم تحت عنوان "خانم رجوی شما لطفا ساکت". او در این مطلب که به حالت نامه گونه خطاب به مریم رجوی نوشته شده است، این ادعای خانم رجوی که طرفدار انتخابات آزاد در ایران میباشد را زیر سوال برده است. من هم به شدت با آقای نبوی موافقم. آدمهایی چون مریم رجوی عمری را با خشونت، ترور و سرکوب آزادی ،حتی برای نزدیکان خود، به سر بردهاند. باور این موضوع که چنین انسانهایی با این پیشینه بتوانند طرفدار آزادی و حقوق بشر باشند بسیار دشوار است. من در ادامه مطلب آقای نبوی میخواهم به گروه دیگری اشاره کنند که عمری را در سرکوب و کشتار مردم بی دفاع سپری کردهاند و امروز علم دفاع از آزادی و انسان دوستی برافراشتهاند.
این اقایان نمی دانند که سلطنت طلبی اساسا با آزادی و دمکراسی مغایر است. من نمی دانم چطور این آدمها می توانند از یک طرف حقی ویژه و برتر برای پادشاه قائل باشند و از طرف دیگر دم از برابری و آزادی بیان بزنند. اصولا این یک اصل پذیرفته شده است که هر جا یک قدرت غیر مسوول بر سر کار باشد، قدرتی که خود را موظف به پاسخگویی نمی داند این قدرت بی شک به فساد کشیده می شود.
انگار این آقایان یادشان رفته که محمدرضا شاه به بهانه مبارزه با توده و اتحاد چپ چه خفقانی را در جامعه ایجاد کرده بود. اگر امروز احمدینژاد طرفداران خود را خش و خاشاک میخواند 6-35 سال پیش ازهاری نیز مخالفین را بزدلانی نامیده بود که شبها بر بالای پشت بام نوار روشن میکنند. اگر امروز احمدینژاد ایران را در شرایطی با ثبات ترین کشور دنیا مینامد که نیروی انتظامی و بسیج به سرکوب مردم مشغولند، در سال 1356 (1978 میلادی) کارتر ایران را جزیره امن میخواند جزیرهای که تنها یک سال بعد اسیر موج انقلاب مردم شد.
آقایان سلطنت طلب، انگار شکنجه ها، غارتها و سرکوبهای مراد خود را فراموش کردهاید. فراموش کرده اید که هر دو شاه پهلوی با دیکتاتور بر سر کار آمدهاند. فراموش کردهاید که مردم ایران هرگز در زمان این دو کودتاگر حاکم بر سرنوشت خود نبودند بلکه بر عکس اعلی حضرت حاکم بر مال و جان و فکر مردم بودند. نکند شما 13 آبان 57 را از یاد بردهاید. چگونه دم از دفاع از آزادی و دفاع از دانشجو سر می دهید؟
به هر حال من در اینجا قصد ندارم به جنایات شاهان ایران چه در سلسله پهلوی، چه قاجار، چه صفوی ... اشاره کنم. بحث من چیز دیگریست. به نظر من اساسا سلطنت طلب طرفدار آزادی اجتماع نقیضین است. دو مقوله ای که هرگز یکجا جمع نمی شوند. بنابراین خواهشا سعی نکنید جنبش آزادی خواهی مردم ایران را به نفع خود بچرخانید که این امر نا ممکن است. مردم ایران طرفدار آزادیند. آنها به دنبال حاکم شدن بر سرنوشت خویشند و هرگز به کسانی با کارنامهای به سیاهی کارنامه شما یا مجاهدین خلق اجازه دخالت نخواهند داد.
این اقایان نمی دانند که سلطنت طلبی اساسا با آزادی و دمکراسی مغایر است. من نمی دانم چطور این آدمها می توانند از یک طرف حقی ویژه و برتر برای پادشاه قائل باشند و از طرف دیگر دم از برابری و آزادی بیان بزنند. اصولا این یک اصل پذیرفته شده است که هر جا یک قدرت غیر مسوول بر سر کار باشد، قدرتی که خود را موظف به پاسخگویی نمی داند این قدرت بی شک به فساد کشیده می شود.
انگار این آقایان یادشان رفته که محمدرضا شاه به بهانه مبارزه با توده و اتحاد چپ چه خفقانی را در جامعه ایجاد کرده بود. اگر امروز احمدینژاد طرفداران خود را خش و خاشاک میخواند 6-35 سال پیش ازهاری نیز مخالفین را بزدلانی نامیده بود که شبها بر بالای پشت بام نوار روشن میکنند. اگر امروز احمدینژاد ایران را در شرایطی با ثبات ترین کشور دنیا مینامد که نیروی انتظامی و بسیج به سرکوب مردم مشغولند، در سال 1356 (1978 میلادی) کارتر ایران را جزیره امن میخواند جزیرهای که تنها یک سال بعد اسیر موج انقلاب مردم شد.
آقایان سلطنت طلب، انگار شکنجه ها، غارتها و سرکوبهای مراد خود را فراموش کردهاید. فراموش کرده اید که هر دو شاه پهلوی با دیکتاتور بر سر کار آمدهاند. فراموش کردهاید که مردم ایران هرگز در زمان این دو کودتاگر حاکم بر سرنوشت خود نبودند بلکه بر عکس اعلی حضرت حاکم بر مال و جان و فکر مردم بودند. نکند شما 13 آبان 57 را از یاد بردهاید. چگونه دم از دفاع از آزادی و دفاع از دانشجو سر می دهید؟
به هر حال من در اینجا قصد ندارم به جنایات شاهان ایران چه در سلسله پهلوی، چه قاجار، چه صفوی ... اشاره کنم. بحث من چیز دیگریست. به نظر من اساسا سلطنت طلب طرفدار آزادی اجتماع نقیضین است. دو مقوله ای که هرگز یکجا جمع نمی شوند. بنابراین خواهشا سعی نکنید جنبش آزادی خواهی مردم ایران را به نفع خود بچرخانید که این امر نا ممکن است. مردم ایران طرفدار آزادیند. آنها به دنبال حاکم شدن بر سرنوشت خویشند و هرگز به کسانی با کارنامهای به سیاهی کارنامه شما یا مجاهدین خلق اجازه دخالت نخواهند داد.