۱۳۸۸ خرداد ۲۴, یکشنبه

سخنی با تحریمی ها پس از انتخابات!

قبل از انتخابات دوستانی بر این امر معتقد بودند که باید چون گذشته انتخابات را تحریم کرد و به این روش با پایین آوردن تعداد مشارکت، مشروعیت نظام را زیر سوال برد. و امروز که دولت با یک کودتای سیاسی تمامی رای مردم را به نفع خود چرخانده است دوستان تحریمی ناشیانه بر این باورند که تصمیمشان بر تحریم انتخابات کاملا صحیح بوده است و تازه گاهی انگشت سرزنش را سوی کسانی می گیرند که در انتخابات شرکت کرده اند و به قول خودشان باعث بالا رفتن مشروعیت آن شده اند. من در اینجا می خواهم چند مطلب را به این دوستان متذکر شوم:
اولا: تقلب وسیع صورت گرفته بیش از همه این نکته را آشکار می سازد که دولت وقت هیچ ابایی در جعل آشکار حقایق ندارد. بنابراین چه مردم در انتخابات شرکت می کردند یا نمی کردند، دولت خیلی راحت مشارکت 80% مردم را اعلام می کرد. بنابراین شرکت نکردن در انتخابات هیچ کمکی به کم کردن مشروعیت از نظام نمی کرد.

ثانیا: شرکت گسترده مردم در انتخابات باعث شد تا نظام چهره واقعی خود را به همگان نشان بدهد و نشان دهد در بی رحمی حتی به نزدیکان خود نیز رحم نخواهد نکند. چه ما در انتخابات شرکت می کردیم چه نمی کردیم این دولت بر سر قدرت می ماند. اما امروز با مشارکت عظیم پیروز میدان ما هستیم نه دولت. چرا که دولت را وادار به عکس العمل غیر منطقی کردیم. عملی که تا مدتها گریبانگیر او خواهد بود و باعث کاهش بیش از پیش آبرویش در سطح بین المللی خواهد بود.

ثالثا: این کودتای سیاسی چیز تازه ای نبود. اتفاقی بود که مشابه آن را در چهار سال پیش شاهد بودیم: کنار زدن کروبی و آوردن احمدی نژاد! با این تفاوت در آن زمان پایین بودن سطح مشارکت به احمدی نژاد و دوستانش این امکان را داد تا خیلی ساده و با حداقل سروصدا این کار را به انجام برسانند. اما این بار بر خلاف انتظار این گروه تمامیت خواه، صدای تقلب در هفت آسمان پیچید و دستشان را رو کرد و مردم را بیش از پیش در برابر نظام قرار داد. مردمی که اینبار با پوست و گوشت خود دروغ و فریب را حس کردند و فهمیدند این دولت برای ماندن بر مرکب قدرت دست به هر کاری خواهد زد و حتی حاضر است چون رژیم گذشته به سرکوب گسترده مردم کشورش دست زند.

رابعا: به نظر من امروز وقت آن است تا تمامی مطالباتمان را از نظام وصول کنیم. یادتان باشد که این دولت در سطح بین المللی تقریبا هیچ دوست و هم پیمانی ندارد (البته به جز برادر چاوز!!!) و تنها اتکایش بر این بود که با تبلیغات و هیاهوی دولتهای دیگر را قانع کرده بود که نماینده مردم ایران است. اما امروز و با این اتفاقات همه فهمیدن که این دولت نه تنها نماینده مردم ایران نیست بلکه یک دولت کودتاست که دست به سرکوب مردم می زند. این امر نظام را به قعر انزوا خواهد برد. نداشتن پشتوانه مردمی و انزوای بین المللی یعنی مرگ یک حکومت. بنابراین برای بقا نظام مجبور است به مردم باج دهد و البته این کاملا بستگی به ما دارد که تا چه حد بر سر مطالبات خود پا فشاری کنیم.