۱۳۸۹ مرداد ۲۵, دوشنبه

خبر ساختن مسجد، و یا به قول دقیقتر مرکز اسلامی، در منطقه صفر [1] نیویورک چند روزیست که به بحث داغ در محافل خبری بدل شده است. وقتی دیروز بحث و جدلها را در تلویزیون دنبال می کردم دو نکته به نظرم خیلی جالب رسید که در اینجا به آنها می پردازم:
اول آنکه حمایت بی دریغ و مصرانه بعضی آمریکاییهای غیر مسلمان، مانند جان استوارد که خود یک یهودی است، از این عمل واقعا درخور توجه است. این عده چنین عملی را بخشی از آزادی مذهب می دانند و تحت نام آزادی از آن دفاع می کنند. مهم این نیست که آیا به این دین اعتقاد دارند یا نه، آنرا به رسمیت می شناسند یا نه حتی گاها مهم نیست که به خدا اعتقاد دارند یا نه مهم این است که معتقد به آزادیند و بر اساس آزادی هر انسان می تواند دین خود را انتخاب کند و برای آن تبلیغ کند. اینان معتقدند که نمی توان همه را با یک چوب راند و اگر عده ای به اسم اسلام آن فاجعه را به بار آوردند نباید آزادی یک عده دیگر خدشه دار شود که این خود فاجعه بزرگتریست.

نکته دوم در مورد مسلمانانی است که قصد چنین کاری را دارند. از نظر من و بر طبق آزادی مذاهب اینان حق دارند مرکز خود را در هر کجا که قانون اجازه می دهد بنا کنند. اما حق انجام یک عمل تنها یک جنبه از عمل است. گاهی لازم است آدمی به احترام دیگران از حق خود بگذرد به خصوص در مورد مسايلی که حساسیت برانگیز است. به نظر من این مسلمانان می دانند که ساختی یک مرکز اسلامی در منطقه ای که به دست عده ای به اسم اسلام ویران شده است چقد عواطف عمومی را خدشه دار می کند و به همین دلیل شاید بهتر آن بود که از این حق خود می گذشتند و صبر می کردند تا این خاطره بدی که از دینشان به جا مانده اندکی فروکش کند.

[1] Ground Zero