۱۳۹۰ شهریور ۱۳, یکشنبه

قدرت

قدرت چیز عجیبیست. مخدر است و شاید از هر داروی مخدر دیگری اعتیادآورتر. قدرت به طرز عجیبی آدمی را مسخ می کند، چشمانت را کور، گوشهایت را کر و کاملا جهانبینیت را نسبت به دنیا دگرگون می کند. 
لیبی را که نگاه می کنم گاهی دلم برای قذافی می سوزد. یاد آمدم معتادی می افتم که حاضر است برای یک گرم مواد دست به هر کاری بزند. شاید روزی حتی خود او فکر نمی کرد که با نشستن بر تخت قدرت به آدمی بدل شود که امروز هست. دیکتاتوری که برای یک روز بیشتر دست به هر کاری می زند و چشمانش را روی حقایق می بندد. 
این قضیه تنها محدود به قذافی نیست. در کشور خود ما هم به راحتی  می توان آدمهایی را پیدا کرد که بوی قدرت مستشان کرده و همه  گذشته شان را به فراموشی سپرده اند. ولی آیا چه دارویی برای جلوگیری از اعتیاد به این ماده مخدر می توان تجویز کرد؟ آیا دموکراسی پادزهر مناسبیست؟