من هیچ موقع به یاد ندارم از چیزی راضی بوده باشم. به قول بچه ها همیشه از وضعیت موجودم ناراضی بودم و دوست داشتم جایی باشم که نیستم. ولی همیشه به یک چیز تو زندگیم خیلی افتخار می کردم. همیشه یک چیزی بود که خوشحالم می کرد و بهم امید می داد و اون دوستانی بود که داشتم.
در تمام این سالها که در جاهای مختلف و در شرایط متفاوت زندگی کردم، اصفهان، تهران، ترکیه، آمریکا، دبیرستان، دانشگاه، سر کار همیشه و همه جا چند تا رفیق داشتم که از بودن با اونها لذت می بردم. پشتمون به همدیگه گرم بود و مثل برادر بودیم. و جالب اینجا بود که این قضیه (پیدا کردن دوستان خوب) همیشه چنان سریع و راحت اتفاق می افتاد که حتی گاهی بهش توجه هم نمی کردم. یادم هست که وقتی salt lake city بودم یه بار با یکی از دوستام این موضوع رو مطرح کردم. جالب بود که از ایران بری یه کشور دیگه در حالی که هیچ کس و تو اون شهر نمیشناسی و اونجا دوستانی پیدا کنی که در عرض دو سه هفته اینقدر به هم نزدیک بشین و با هم دوست بشین که انگار سالهاست که همدیگر و می شناسین.
این داستان وقتی اومدم Seattle هم به همین منوال بود. ولی متاسفانه امروز تقریبا همشون رو از دست دادم. چند تاشون از سیاتل رفتند و چند تاشون هم یا مزدوج شدن و یا اونقدر گرفتاری پیدا کردن که شاید ماه ماه همو نبینیم. و اتفاقا امروز بیشتر و بیشتر قدر دوستانی رو که داشتم می فهمم. خیلی مهمه که آدم تو زندگی کسانی رو داشته باشه که حرفشو می فهمند و حرفشون و می فهمه. آدمهایی که تو حاضری براشون هر کاری بکنی و اونهام حاضرند برات هر کاری بکنند.
واقعا دوستی مفهوم خیلی بزرگیه. چیزی که خیلیها تو زندگی درک نمی کنند و نخواهند کرد. و من واقعا به دوستانم افتخار می کنم که بی اغراق بهترین آدمهای روی زمینند!