فرقی نمی کند موافق باشیم یا مخالف ، دموکراسی در سرزمینی متولد می شود که تاب شنیدن نظر مخالف را داشته باشند. که رقابت سیاسی ، چند دستگی و چند حزبی بودن گروه ها را به جان هم نیندازد و کسی را با دیگری دشمن نکند. این روزها که حتی هواداران سید محمد خاتمی به نقدش می نشینند فرآیند روزهایی ست که خاتمی بر صندلی قدرت تکیه زد اما ژست دیکتاتورها را به خود نگرفت و فضای نقد را برای همه باز گذاشت. بسیاری از دوستداران خاتمی کسانی هستند که باور دارند شاید روزی برسد که همراه و هم خط او نباشند دیگر . شاید روزی برسد که مخالف جهت او حرکت کنند و با او همنظر نباشند چرا که آزاد اندیشی سر فصل باورهایشان بود چرا که دیگر سیاست را همراه با آرمان گرایی نمی خواستند تا درگیر تعصبات کورکورانه و تنگ نظری نشوند تا کسی را بت نکنند و دیکتاتور نسازند ... خواستم خاتمی را نقد کنم به یاد حرف روزهای انصرافش افتادم که بر خلاف اصرار هوادارانش به نفع موسوی کنار کشید و گفت شاید جمعه پیروز انتخابات باشم اما مرد روز شنبه موسوی ست نه من .... حالا که عده ای فرصت به دست آمده را غنیمت می شمارند و چاک قلم ها را به تحقیر و توهین خاتمی شکافته اند و الفاظ رکیک و تهمت نثارش میکنند دوباره می فهمم که هنوز فرهنگ سیاسی ما راه زیادی دارد تا به رشد برسد و خدا را شکر میکنم که حرکت جنبش سبز ایران مانند جنبش های منطقه شتاب زده و سریع به تحولات عظیم نرسید و چنین کند و آرام به راهش ادامه داد چرا که آن سوی تحول ، سیاستی مدرن و دموکرات در انتظار مردم نبود . شاید روزی در جهت مخالف سید محمد خاتمی بروم شاید ، اما حرمتش در دلم باقی ست و قدردانم هماره چرا که آنچه او به نسل من آموخت می ارزد به یک قرن سیاست این سرزمین که ( زنده باد مخالف من ) بهترین سرفصل آموزه های سیاسی من بود . پس زنده باد سید محمد خاتمی چه موافقم باشد چه مخالف
منبع: صفحه فیسبوک هیلا صدیقی