12 مرد خشمگین به نظر من سمبلی از یک جامعه را به نمایش می گذارد. جامعه ای که به خاطر پیش زمینه ها، ترس، پیروی کورگورانه و یا هر دلیل واهی دیگری اعتقاداتی دارد که در فیلم همانا گناهکار بودن متهم است.
مرد شماره 8 (هنری فوندا[1]) سمبل روشنفکران جامعه است. کسانی که موظف به ایجاد شک و تردید در دل جامعه هستند. یک جامعه سالم به پرسشگرانی نیاز دارد که باورها و اعتقادات را به چالش می کشند و در ایمان جامعه شبهه وارد می کنند.
بدون وجود روشنفکرانی از این قبیل بیم آن می رود که جامعه به اندیشه هایی نادرست بیمار شود، اندیشه هایی که چونان اعدام متهم در فیلم هزینه گزاف غیرقابل برگشتی به همراه دارد.
تک تک افراد در فیلم نماینده قشری از جامعه اند چه از نظر فکری و چه از نظر اجتماعی. عده ای محافظه کار منطقی هستند (مردشماره 4) بدین معنا که بر اساس یک سری شواهد و دلایلی به موضوعی معتقدند. با این افراد می توان با دلیل و برهان وارد عمل شد. می توان استدلال کرد و ثابت کرد که راهی که می روند نادرست است.
حال آنکه عده ای (مرد شماره 3 و 10) نه بر اساس دلیل و برهان بلکه به خاطر مافع شخصی (شماره 10) یا احساسات بی پایه (شماره 3) همراه گروه خاصی شده اند. بحث و جدل با این افراد فایده ای به همراه ندارد. نشانه این گروه بی نزاکتی، بی احترامی و بی ادبیست.
خلاصه آنکه سیدنی لومت [2] به بهترین شکل ممکن در یک فیلم 90 روابط گروههای مختلف را در یک جامعه تصویر می کشد. تصویری که پس از گذشت بیش از نیم قرن هنوز هنوز پا بر جاست.
[1] Henry Fonda
[2] Sidney Lument